English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pass muster <idiom> U آزمایش را با موفقیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
winning streak <idiom> U موفقیت پشت موفقیت
hit U موفقیت
achievement U موفقیت
success U موفقیت
achievements U موفقیت
good speed U موفقیت
hitting U موفقیت
hits U موفقیت
successes U موفقیت
prosperity U موفقیت
hits U اصابت موفقیت
hitting U اصابت موفقیت
hit U اصابت موفقیت
grand slam U موفقیت کامل
grand slams U موفقیت کامل
unsuccessful U عدم موفقیت
achievable U موفقیت پذیر
exploitation U استفاده از موفقیت
flying colors U موفقیت قطعی
miscarriages U عدم موفقیت
miscarriage U عدم موفقیت
failures U عدم موفقیت
failure U عدم موفقیت
success ratio U بهر موفقیت
top flight U بالاترین موفقیت
unsuccess U عدم موفقیت
unsuccessfully U عدم موفقیت
successful <adj.> U موفقیت آمیز
abortiveness U عدم موفقیت
averaging U میانگین موفقیت
averages U میانگین موفقیت
averaged U میانگین موفقیت
average U میانگین موفقیت
He was drunk with success. U سرمست از موفقیت بود
ten strike U امر موفقیت امیز
oddson U محتمل به بردیا موفقیت
prospect [of something] U امید موفقیت [در چیزی]
achieve U کسب موفقیت کردن
connects U حرکت موفقیت امیز
connect U حرکت موفقیت امیز
achieving U موفقیت در انجام کاری
win out <idiom> U موفقیت پس از کار سخت
achieves U موفقیت در انجام کاری
achieved U موفقیت در انجام کاری
achieve U موفقیت در انجام کاری
lock up <idiom> U اطمینال کامل از موفقیت
trial U آزمایش
test U آزمایش
examination U آزمایش
examinations U آزمایش ها
tests U آزمایش ها
quiz [American] U آزمایش
trials U آزمایش ها
he wished success to all U بهمه گفت موفقیت شماراخواستارم
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
land on one's feet <idiom> U با موفقیت برشرایط سخت پیروزشدن
caculated risk <idiom> U شانس زیاد برای موفقیت
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
percentage U نسبت حرکات موفقیت امیز
percentages U نسبت حرکات موفقیت امیز
to carry something to a successful issue U چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
bring off U به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
proven U آزمایش شده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
blood test U آزمایش خون
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
blood work U آزمایش خون
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
track record U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
you said it/you can say that again <idiom> U نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
His triumph was very short- lived . U موفقیت اش بسیار کوتاه ( مدت ) بود
We made a long step toward success. U قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
get through <idiom> U کاری شاق را با موفقیت پشت سر نهادن
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
Hewlett Packard U قط عات آزمایش و چاپگرها
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
by the skin of one's teeth <idiom> U بزور [با زحمت] کاری را با موفقیت انجام دادن
chase U تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
With a long face . U با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
if it works U اگر این کار با موفقیت انجام شود
chases U تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
chased U تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
chasing U تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
oil drop experiment U آزمایش قطره روغن [فیزیک]
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
run the gauntlet <idiom> U درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
land office business U کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
rest on one's laurels <idiom> U خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
hidden U اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
rules U روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
case U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
cases U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
debug U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugs U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
analyzer U وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
dummy U دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
dummies U دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. U آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
crippled leapfrog test U آزمایش استانداردی که از یک محل حافظه ونه محلهای متغیر استفاده میکند
tested U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tests U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
saturation U آزمایش شبکه ارتباطی , با ارسال حجم بزرگ داده وپیام روی آن
Hewlett Packard U روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. U آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
tested U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
CD WO U مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
framing error U خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success. U اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
tests U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
achieves U تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieved U تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieving U تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
libraries U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
library U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
to take a sample of blood U گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> U دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
Fustat rug U فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com