English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boozer's nose U آدمی که دماغش قرمز است [چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد] [اصطلاح روزمره]
red-nose U آدمی که دماغش قرمز است [چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد] [اصطلاح روزمره]
drinker’s nose U آدمی که دماغش قرمز است [چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد] [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She is stuffy and conceited. U دماغش باد دارد ( پر افاده )
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid U اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan U ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
a person of high standing U آدمی بالا مقام [پر احترام]
He was quite a fellow in his day. U زمانی برای خودش آدمی بود
He's one of a kind. U او [مرد] آدمی منحصر به فرد است.
infrared imagery U عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
He is a man who would stoop to anything . U آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
soft touch U آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
Turkaman rugs U فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
What she wears speaks volumes about her. U به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
infrared ray U اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
erythroid U قرمز
vermeil U قرمز
raddle U گل قرمز
ponceau U قرمز
red line U خط قرمز
sanguineous U قرمز
rubrics U خط قرمز
gules U قرمز
rubric U خط قرمز
laky a U قرمز
bloodshot U قرمز
vermillion U قرمز
vinaceous U قرمز
erythrean U قرمز
redder U قرمز
reddest U قرمز
reds U قرمز
redhead U مو قرمز
redheads U مو قرمز
red <adj.> قرمز
coralline U قرمز
cramoisy U قرمز
vermilion U قرمز
aka U قرمز
gorcock U با قرقره قرمز
chlorophennol red U قرمز کلروفنول
infrared U زیر قرمز
methyl red U قرمز متیل
minium U شنجرف قرمز
minium U اکسید قرمز
murrey U قرمز ارغوانی
encrimson U قرمز کردن
nacarat U قرمز روشن
Red chilli U فلفل قرمز
congo red U قرمز کنگو
martagon U سوسن قرمز
hot pepper U فلفل قرمز
infera red U مادون قرمز
infrared U مادون قرمز
cresol red U قرمز کرزول
first class brick U اجر قرمز
dressed inred U قرمز پوش
kidney bean U لوبیا قرمز
ladyfinger U فلفل قرمز
neutral red U قرمز خنثی
oxide of copper U توتیای قرمز
ruby of arsenic U زرنیخ قرمز
ruffous U قرمز کم رنگ
rufous U قرمز کم رنگ
safflower carmine U قرمز کافیشه
staring red U قرمز زننده
hot line U تلفن قرمز
hot lines U تلفن قرمز
red pepper U فلفل قرمز
red peppers U فلفل قرمز
kidney beans U لوبیا قرمز
scarlet U قرمز جگری
crimson U قرمز روناسی
scarlet U قرمز لاکی
rubious U قرمز یاقوتی
rubescent U قرمز شونده
rubefy U قرمز کردن
phenol red U قرمز فنول
red brick U اجر قرمز
red card U کارت قرمز
red lead U سرب قرمز
red letter U با حروف قرمز
red lips U لبهای قرمز
red nucleus U هسته قرمز
redlining U خط قرمز کشیدن
rel pole U قطب قرمز
ripe lips U لبهای قرمز
rosily U برنگ قرمز
roucou U قرمز بویا
rubefacient U قرمز کننده
rubefaction U قرمز سازی
chilli pepper U فلفل قرمز
Cayenne U فلفل قرمز
elms U نارون قرمز
crimson U قرمز سیر
redden U قرمز کردن
goldfish U ماهی قرمز
gold fish U ماهی قرمز
redden U قرمز شدن
reddened U قرمز کردن
reddened U قرمز شدن
reddening U قرمز کردن
reddening U قرمز شدن
reddens U قرمز کردن
reddens U قرمز شدن
angry U قرمز شده
elm U نارون قرمز
infra red U زیر قرمز
angriest U قرمز شده
infra-red U زیر قرمز
ruddy U قرمز رنگ
flushing U قرمز کردن
caramel U مایل به قرمز
body brick U اجر قرمز
red light U چراغ قرمز
red lights U چراغ قرمز
cochineal U قرمز شراب کش
flush U قرمز کردن
bright red U قرمز روشن
cochineal U قرمز دانه
flushes U قرمز کردن
angrier U قرمز شده
caramels U مایل به قرمز
light red U رنگ قرمز روشن
ochreish U قرمز چون گل اخری
purple red U قرمز مایل به ارغوانی
red clause credit U اعتبار با ماده قرمز
sanguine U قرمز برنگ خون
pharaoh ant U مورچه قرمز کوچک
pyrope U لعل قرمز سیر
rubicund U رنگ مایل به قرمز
red oxide of zinc U اکسید قرمز روی
bloodier U خون الود قرمز
scarlet U قرمز مایل به زرد
bloodiest U خون الود قرمز
bloody U خون الود قرمز
zincite U اکسید قرمز روی
to tinge with red U کمی قرمز کردن
strawberry roan U اسب قرمز رنگ
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
vermeil U لعل قرمز رنگ
ultrared U انطرف اشعه قرمز
rudd U ماهی گول قرمز
rubricize U قرمز نشان دادن
red shift U جابجایی به سوی قرمز
red zinc ore U اکسید قرمز روی
ruby zinc U اکسید قرمز روی
spatalite U اکسید قرمز روی
redshank U مرغ پا قرمز کرانه زی
redstart U بلبل دم قرمز اروپایی
rubiginous U برنگ قرمز اجری
rubricate U قرمز نشان دادن
magenta U یکجور رنگ قرمز
red tape U نوار باریک قرمز
roset U رنگ نفاشی قرمز
bays U سرخ مایل به قرمز
far infrared U زیر قرمز دور
farouche U یونجه گل قرمز کمرو
clarets U نوعی شراب قرمز
fireback U قرقاول پشت قرمز
baying U سرخ مایل به قرمز
infrared absorption U جذب زیر قرمز
claret U نوعی شراب قرمز
auburn U قهوهای مایل به قرمز
incarnadine U رنگ قرمز گوشتی
hubble effect U جابجایی به سوی قرمز
hot pepper U بوته فلفل قرمز
sepia رنگ قرمز قهوه ای
bayed U سرخ مایل به قرمز
hemolysis U تحلیل گویچههای قرمز
bay U سرخ مایل به قرمز
infrared spectrum U طیف زیر قرمز
infrared viewer U دوربین مادون قرمز
carmine U نوعی رنگ قرمز
near infrared U زیر قرمز نزدیک
chianti U نوعی شراب قرمز
carbuncled U مزین به یاقوت قرمز
rubella U قرمز کننده پوست
Indianred <adj.> <noun> U نوعی رنگ قرمز
dunlin U ابیای پشت قرمز
plover page U ابیای پشت قرمز
kermes U قرمزدانه :کرم قرمز
crimson U لاکی قرمز کردن
luridly U رنگ زرد مایل به قرمز
rubrication U خط یا چاپ یا نشان قرمز تذهیب
rubrication U نشان گذاری برنگ قرمز
fezzes U کلاه قرمز منگوله دار فس
scaup duck U اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
infrared U وابسته به اشعه مادون قرمز
sangaree U باده قرمز ادویه زده
carrots U زردک مانند موی قرمز
Redviolet U رنگی میان بنفش و قرمز
bloods hot eyes U چشمان قرمز و خون گرفته
lurid U رنگ زرد مایل به قرمز
ruddle U گل اخری زدن به قرمز کردن
fez U کلاه قرمز منگوله دار فس
redorange <adj.> <noun> U رنگی میان قرمز و نارنجی
cardinal U سهره کاکل قرمز امریکایی
shell pink U رنگ قرمز مایل به زرد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com