Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fuse
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
fused
U
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
fuse
U
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
deep fording
U
عبور از عمق زیاد اب
current passage
U
عبور جریان
traffic cut
U
تقاطع دو جریان عبور و مرور
current path
U
مسیر عبور جریان برق
high frequency current
U
جریان با بسامد زیاد
maximum circuit breaker
U
کلید جریان زیاد
line circuit breaker
U
کلید جریان زیاد
overcurrent relay
U
رله جریان زیاد
maximum current relay
U
رله جریان زیاد
overcurrent coil
U
بوبین جریان زیاد
magnetic overload relay
U
رله جریان زیاد مغناطیسی
overcurrent circuit breaking
U
قطع مدار جریان زیاد
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
jet flap
U
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
blade cuff
U
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
fuse unit
U
رابط فیوز نگهدارنده فیوز
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
diode
U
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
permeable
U
قابل عبور دادن رطوبت
permeability
U
قابلیت عبور دادن رطوبت
reeve
U
عبور دادن طناب از شیار
franked
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franks
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franker
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frankest
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franking
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frank
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
to switch on
U
اتصال دادن جریان دادن
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
weaving shed
U
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
slaughters
U
تخفیف زیاد دادن
slaughtered
U
تخفیف زیاد دادن
slaughter
U
تخفیف زیاد دادن
overrate
U
زیاد اهمیت دادن به
over expose
U
زیاد روشنایی دادن
overrated
U
زیاد اهمیت دادن به
overrating
U
زیاد اهمیت دادن به
overrates
U
زیاد اهمیت دادن به
slash
U
تخفیف زیاد دادن
slashed
U
تخفیف زیاد دادن
overcolour
U
زیاد اب وروغن دادن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن
luxuriating
U
اب وتاب زیاد دادن
wiredraw
U
زیاد طول دادن
luxuriates
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriated
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriate
U
اب وتاب زیاد دادن
overcolour
U
زیاد لعاب دادن
pump handle
U
زیاد تکان دادن
to put it on
U
زیاد لعابش دادن
drains
U
جریان دادن
draining
U
جریان دادن
drained
U
جریان دادن
drain
U
جریان دادن
to space out
U
زیاد فاصله دادن گشادترکردن
anneal
U
حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
enlarges
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
wipe out
U
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
enlarge
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
enlarging
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
overset
U
زینت دادن زیاد بار کردن
enlarged
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
overbear
U
مغلوب کردن زیاد میوه دادن
bloop
U
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
religionize
U
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
fan
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
safety fuse
U
فیوز
fuse holder
U
فیوز
single pole cutout
U
فیوز تک پل
fused
U
فیوز
fuse
U
فیوز
cartridge
U
فیوز فشنگی
electrical fuse
U
فیوز برق
intermediate fuse
U
فیوز میانی
overload device
U
فیوز گرمایی
centrifugal cutout
U
فیوز مرکزگریز
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
protect fuse
U
فیوز محافظ
electromagnetic cutout
U
فیوز الکترومغناطیسی
delay action fuse
U
فیوز تاخیری
double acting fuse
U
فیوز دوبل
safety fuse
U
فیوز ایمنی
output box
U
جعبه فیوز
panel cutout
U
فیوز تابلو
cutout
U
فیوز خودکار
automatic cutout
U
فیوز اتوماتیک
automobile fuse
U
فیوز اتومبیل
safety fuse
U
فیوز اطمینان
time-lag fuse
U
فیوز تاخیری
plug fuse
U
فیوز فشنگی
cartridges
U
فیوز فشنگی
oil break fuse
U
فیوز روغنی
fuse block
U
چینی فیوز
undervoltage release
U
فیوز یکطرفه
fuse base
U
پایه ی فیوز
fuse panel
U
تابلوی فیوز
fuse panel
U
پانل فیوز
fuse plug
U
فیوز فشنگی
telephone fuse
U
فیوز تلفن
fuse plug
U
توپی فیوز
fuse post
U
اتصال فیوز
fuse post
U
برن فیوز
fuse post
U
پست فیوز
fuse link
U
فیوز باز
fuse socket
سوکت فیوز
fuse socket
پایه فیوز
fuse unit
U
واحد فیوز
low voltage release
U
فیوز یکطرفه
fuse link
U
فشنگ فیوز
fuse strip
U
فیوز نواری
link fuse
U
فیوز باز
open link fuse
U
فیوز باز
fuse block
U
خانه فیوز
fuse block
U
بلوک فیوز
fuse block
U
قالب فیوز
fuse board
U
تخته فیوز
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
fuse cartridge
U
فشنگ فیوز
fuse clip
U
گیره فیوز
fuse cut out
U
قطع فیوز
fuse cutout
U
فیوز جهنده
fuse element
U
واحد فیوز
fuse holder
U
نگهدارنده فیوز
fuse link
U
رابط فیوز
film cutout
U
فیوز پوستهای
fuse boxes
U
جعبه فیوز
fuse box
U
جعبه فیوز
main fuse
U
فیوز اصلی
charging fuse
U
فیوز پر کردن
enclosed fuse
U
فیوز محفوظ
cartridge fuse
U
فیوز فشنگی
branch cutout
U
فیوز انشعاب
fuse gear
U
متعلقات فیوز
fuse wire
U
رابط فیوز
strip fuse
U
فیوز نواری
detonating fuse
U
فیوز انفجاری
mains fuse
U
فیوز شبکه
fuse wire
U
سیم فیوز
blow out fuse
U
فیوز انفجاری
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
overload circuit switch
U
فیوز اضافه بار
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
fuse mounting strip
U
نوار باریک فیوز
high tension fuse
U
فیوز فشار قوی
underload circuit breaker
U
فیوز کمی بار
high voltage fuse
U
فیوز فشار قوی
no voltage release
U
فیوز مغناطیسی ولتپای
wire fuse
U
فیوز ذوب شونده
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
renewable fuse
U
فیوز تعویض پذیر
overload circuit breaker
U
فیوز اضافه بار
quick break fuse
U
فیوز قطع سریع
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com