English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floor lamp [American] U آباژور زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lamp shade آباژور
lamp shade حباب آباژور
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
terraneous U زمینی
sublunary U زمینی
tellurian U زمینی
terrene U زمینی
terrestrial U زمینی
sublunar U زمینی
subaerial U رو زمینی
territorial U زمینی
landed a U زمینی
agrarian U زمینی
sub astral U زمینی
tumbling U زمینی
earthly U زمینی
predial or prae U زمینی
earth-bound U زمینی
army attache U وابسته زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
mail gram U پست زمینی
hypogean U زیر زمینی
praties U سیب زمینی
land tail U بنه زمینی
land mine U مین زمینی
earth antenna U انتن زمینی
ground antenna U انتن زمینی
apogee U اوج زمینی
antenna ground U انتن زمینی
peanuts U پسته زمینی
land combat U نبرد زمینی
land force n U نیروی زمینی
land forces U نیروی زمینی
murphy U سیب زمینی
hypogeous U زیر زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground forces U نیروی زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground fire U تیر زمینی
bonus pass U پاس زمینی
ground control U کنترل زمینی
ground circuit U مدار زمینی
graze burst U ترکش زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
hypogeal U زیر زمینی
army forces U نیروهای زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
groundling U گیاه زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground waves U امواج زمینی
ground wave U موج زمینی
ground track U مسیر زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground return U برگشت زمینی
earth nut U بادام زمینی
tater U سیب زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
landmine U مین زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
terrain return U اکوی زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
monkey nut U بادام زمینی
landmines U مین زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
gulleys U دالان زمینی
gullies U دالان زمینی
gully U دالان زمینی
armies U نیرو زمینی
army U نیرو زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
peanut U بادام زمینی
groundnuts U بادام زمینی
groundnut U بادام زمینی
potatoes U سیب زمینی
potato U سیب زمینی
suberranean U زیر زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanut U پسته زمینی
subterraneous U زیر زمینی
overland mail U پست زمینی
perigee U حضیض زمینی
earthy U زمینی دنیوی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
land carriage U بار کشی زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
undercroft U اتاق زیر زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
ground power unit U واحد قدرت زمینی
rootstock U ساقه زیر زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
chipmunks U موش خرمای زمینی
crisper U سیب زمینی برشته
crisp U سیب زمینی برشته
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
sweet potato U سیب زمینی شیرین
army post office U پستخانه نیروی زمینی
subways U ترن زیر زمینی
subways U راه زیر زمینی
subway U ترن زیر زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
subway U راه زیر زمینی
army staff U ستاد نیروی زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
crispest U سیب زمینی برشته
crisps U سیب زمینی برشته
chipmunk U موش خرمای زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
peanut butter U خمیر بادام زمینی
army aviator U خلبان نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
potato U انواع سیب زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
tumblers U ژیمناست زمینی کار
tumbler U ژیمناست زمینی کار
dower U سوراخ زیر زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
armies U ارتش نیروی زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
spuds U سیب زمینی بابیل کندن
chips U سیب زمینی سرخ کرده
to grub the ground U ریشه های زمینی را کندن
squats U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
potato planter U الت سیب زمینی کاری
potato beetle U سوسک افت سیب زمینی
overland U در روی زمین از راه زمینی
underground U راه اهن زیر زمینی
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
air ground liaison code U کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
chip U سیب زمینی سرخ کرده
squatted U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
eyes U دکمه یا گره سیب زمینی
squat U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
uplink U خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
eying U دکمه یا گره سیب زمینی
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
squatting U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
shepherd's pie U بریانی گوشت و سیب زمینی
shepherd's pies U بریانی گوشت و سیب زمینی
surface zero U نقطه صفرترکش اتمی زمینی
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
spud U سیب زمینی بابیل کندن
eye U دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing U دکمه یا گره سیب زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com