Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 281 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in
U
:رسیده امده
in-
U
:رسیده امده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lobe
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
aggregate
U
جمع امده
aggregates
U
جمع امده
get
U
بدست امده
gets
U
بدست امده
getting
U
بدست امده
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
jamb
U
تیربیرون امده
jambs
U
تیربیرون امده
round shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
incoming
U
امده
lug
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugged
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugs
U
هر عضو جلو امده چیزی
worker
U
ازکار در امده
flange
U
لبه بیرون امده چرخ
flange
U
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flanges
U
لبه بیرون امده چرخ
flanges
U
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
red-hot
U
تاب امده
vampire
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
inchoate
U
تازه بوجود امده
dormer
U
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormers
U
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
bay window
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window
U
پنجره پیش امده
bay windows
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay windows
U
پنجره پیش امده
ecstatic
U
بوجد امده نشئهای
ecstatically
U
بوجد امده نشئهای
overdue
U
دیر امده
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
bow windows
U
پنجره پیش امده کمانی
ventriloquism
U
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
landed
U
فرود امده
overshot
U
پیش امده
jutting
U
پیش امده
worked up
U
ازکار در امده
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
visor
U
لبه پیش امده کلاه
visors
U
لبه پیش امده کلاه
air landed
U
فرود امده از راه هوا
apogean
U
از زمین بالا امده
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
beetle brow
U
پیشانی پیش امده
biologic
U
بدست امده اززیست شناسی عملی
born in the purple
U
در نازونعمت بدنیا امده
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
brown minor
U
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
bucktooth
U
دندان گراز یا پیش امده
cantilever
U
تیر پیش امده
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
enthetic
U
ازبیرون امده
exopathic
U
ازبیرون امده
exserted
U
بیرون امده
exserted
U
پیش امده
extrusive
U
اخراج کننده بیرون امده
fordone
U
از پا در امده
forestage
U
قسمت جلو امده صحنه نمایش
gibbous
U
بر امده
grilse
U
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
hardly earned money
U
پول سخت بدست امده
he is an incarnate fiend
U
دیوی است که بصورت ادمی در امده است
hematogenous
U
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
his stomach sticks out
U
شکمش پیش امده است
ill gotten
U
با وسایل غیر مشروع بدست امده
impassionate
U
به جنبش امده
industrial wealth
U
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
instances have occurred that
U
مواردی پیش امده است
it is of doubtful proveance
U
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
kid glove
U
ازلای زرق وبرق بیرون امده
leavened bread
U
نان ور امده
left over
U
زیاد امده
lyophil
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
margin productivity
U
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
matriculated students
U
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
microsoft word
U
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
neoteric
U
تازه بدنیا امده
new come
U
تازه امده
odontolite
U
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
oversailing of facade
U
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
pandects
U
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
peregrin or rine
U
از خارجه امده
peregrine
U
ازخارجه امده مسافر
petiolar
U
از برگدم بیرون امده
Other Matches
who came?
U
که امده
ridgy
U
بر امده
who came?
U
کی امده
saleint
U
بیرون امده
red hot
U
تاب امده
saleintiant
U
بیرون امده
protrusive
U
جلو امده
protrudent
U
جلو امده
underhung
U
پیش امده
unbred
U
بدببار امده
protrusile
U
جلو امده
prognathic
U
پیش امده
prognathous
U
پیش امده
projective
U
جلو امده
protractive
U
جلو امده
mellowing
U
رسیده
consummating
U
رسیده
ripe
U
رسیده
consummated
U
رسیده
mellow
U
رسیده
mellowed
U
رسیده
ripest
U
رسیده
mellows
U
رسیده
riper
U
رسیده
consummates
U
رسیده
consummate
U
رسیده
headed
U
رسیده
self born
U
از خود بوجود امده
unhandy
U
مشکل بدست امده
projecting jaw
U
ارواره پیش امده
take steps
U
اقدامات بعمل امده
twinborn
U
دوقلو بدنیا امده
you might have come
U
باید امده باشید
jack in office
U
رسیده است
floor length
U
رسیده بکف
overdue
U
موعد رسیده
fullest
U
بالغ رسیده
in wards
U
کالای رسیده
full fledged
U
بالغ رسیده
approved
U
به تایید رسیده
approvingly
U
به تایید رسیده
new arrived
U
تازه رسیده
overripe
U
بسیار رسیده
culminant
U
باوج رسیده
maturation
U
رسیده شدن
full-fledged
U
بالغ رسیده
new come
U
تازه رسیده
over ripe
U
زیاد رسیده
climactic
U
باوج رسیده
ripely
U
بطور رسیده
knee high
U
بزانو رسیده
full
U
بالغ رسیده
It's time
U
وقتش رسیده که
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
importing
U
کالای رسیده
Inc
U
به ثبت رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
import
U
کالای رسیده
imported
U
کالای رسیده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
prognathic
U
دارای ارواره پیش امده
rimrock
U
لبه بر امده صخره مزبور
to run short
U
زیر short امده است
to t. to account
U
زیر account امده است
venose
U
دارای رگهای متعددوبر امده
vizor
U
لبه پیش امده کلاه
prognathous
U
دارای ارواره پیش امده
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
confirmation
U
تایید ازاطلاعات رسیده
bequests
U
ارثی که بنابوصیت رسیده
bequest
U
ارثی که بنابوصیت رسیده
intersection point
U
نقطه بهم رسیده
indent
U
سفارش رسیده از خارج
inwards
U
واردات کالای رسیده
raised to the purple
U
بپایه مترانی رسیده
indenting
U
سفارش رسیده از خارج
elvis has left the building
<idiom>
U
[نمایش به اتمام رسیده]
indents
U
سفارش رسیده از خارج
saturant
U
بحد اشباع رسیده
nouveau riche
U
تازه بدوران رسیده
parvenus
U
تازه بدوران رسیده
parvenu
U
تازه بدوران رسیده
on end
<idiom>
U
بنظر به پایان رسیده
Did it ever occur to you that …
U
تا کنون بفکرت رسیده که ...
ripen
U
رسیده کردن یاشدن
ripening
U
رسیده کردن یاشدن
ripens
U
رسیده کردن یاشدن
I am fed up to the back teeth . I cant stomack it any more.
U
جانم به لبم رسیده
grown
U
رسیده جوانه زده
aggrieved
U
محنت رسیده مغموم
letterboxes
U
جعبهی نامههای رسیده
letterbox
U
جعبهی نامههای رسیده
jumped-up
U
تازه به دوران رسیده
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
pensionable
U
وقت بازنشستگی رسیده
nouveaux-riches
U
تازه بدوران رسیده
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
ripened
U
رسیده کردن یاشدن
antemortem
U
مرگ زود رسیده
nouveau-riche
U
تازه بدوران رسیده
the bird took its perch
U
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ventricous
U
بادکرده دارای شکم پیش امده
whyŠthere is the answer
U
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
the story is at an end
U
استان به پایان رسیده است
if i had brains
<idiom>
U
اگر عقلم رسیده بود
patentee
U
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
paprica
U
میوه رسیده فلفل قرمز
he is up a gum tree
U
کاردبه استخوانش رسیده است
it was at its height
U
به منتهای درجه رسیده بود
it is time i was going
U
وقت رفتن من رسیده است
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
it is high time to go
U
وقت رفتن رسیده است
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
i am nat my last shifts
U
کارد به استخوانم رسیده است
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
syngraph
U
تنظیم کنندگان رسیده باشد
feed water
U
اب رسیده به دیگ بخار ناو
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
paprika
U
میوه رسیده فلفل قرمز
he has been put to his trumps
U
کاردبه استخوانش رسیده است
ribby
U
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
post edit
U
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
heirlooms
U
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
backtell
U
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
I have just received your letter.
U
کاغذت تازه به دستم رسیده است
upstart
U
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
Has a letter arrived for me?
U
آیا برای من نامه ای رسیده است؟
upstarts
U
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
heirloom
U
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
haricot
U
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
haricots
U
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
things have come to a pretty pass
U
کار بجای باریک رسیده است
the bill of has come to mature
U
وعده پرداخت برات رسیده است
irreducibility
U
حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
the bill has come to maturity
U
وعده پرداخت برات رسیده است
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
rimrock
U
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
semifinalist
U
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
priming
U
استر کاری چیدن برگ رسیده تنباکو
young people
U
دخترها و پسرهایی که بسن ازدواج رسیده اند
It's time to prepare the meal.
U
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
Now it is about time to head home!
U
الان وقتش رسیده به خانه برویم
[بروم]
!
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
U
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
centralized items
U
اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده
yardage
U
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
carpetbagger
U
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
dowager
U
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
dowagers
U
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
carpetbaggers
U
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
brie
U
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
dowagers
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
dowager
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
exponent
U
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
exponents
U
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
ended
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
wind aided
U
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
hot valve clearance
U
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
ventricos
U
بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
protrusile
U
دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
things have come to a pretty
U
کاربجای باریک رسیده است کارو بار خراب است
interpretations
U
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretation
U
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
post tensioning
U
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com